نتیجه انتخابات سوم تیرماه 84، در مبناییترین ارزیابیها، پیروزی گفتمان اسلام ناب محمدی صلیالله علیه و آله و سلم بود که مافیای قدرت و ثروت را با تمامی یال و کوپال 27 ساله در هم شکست. در این گفتمان، همانگونه که حضرت خمینی سلام الله علیه تاکید داشت، امام غائب، محور و ملجأ بوده است. انتظار، سازندگی دنیا برای فرج است و فرج نه توسعه و سازندگی و نه ژاپنشدن و خردگرایی و نه اصلاحطلبی برانداز، بلکه ظهور منجی عالم برای نابودسازی بدعتگزاران و بدعتها، دینستیزان و مذهبسوزان، و دجالها و سفیانیان تاریخ تعریف میشود. از این روی، به دلیل فراموشی واقعی مفهوم امام غائب در دولتهای 16 ساله، و ترویج و حاکمیت تفکر و روش و منش اومانیستی، رویکرد فرامادی مردم به ویژه در مرحله اول در انتخابات، شکست فاجعهبار مافیا و مافیاگران را ثمر داد. چه پیروزی برای ملت مسلمان و موعودگرایان شیعی در ایران و جهان از این مهم، بالاتر و والاتر؟ بدیهی است تلاش بیوقفه حضرت آیت الله مصباح در ترویج مبانی تشیع و تبیین و تشریح فلسفه سیاسی اسلام، و اشاراتی به حرامهایی که در دولتهای 16 ساله حلال گردیده بودند از جمله "تغییر و دگرگونی فرهنگی و اقتصاد ربوی به ویژه بانکداری ربوی، در رستاخیز عظیم انتخابات ریاستجمهوری هشتم، تاثیری بنیادین داشت. هرگز نباید فراموش کرد جمله مشهور و برآمده از نگرش و بینش و باور اعتقادی هاشمی رفسنجانی را که در دفاع از ربویبودن بانکداری، حضرت آیت الله مصباح را به جرم مخالفت تئوریک با این حرام الهی، مورد تهاجم قرار داد و اعلان داشت: کسی حق ندارد بگوید بانکداری ربوی است چون مردم آن را قبول کردهاند. (نقل به مضمون) و این اعلام یعنی تمام دینداری و احکامگرایی و انقلابی بودن در تفکر سازندگی و توسعه. و نیز نباید فراموش نمود ستیزهگری آشکار و گسترده محمد خاتمی را در 8 سال مصیبتبار که بنیان دین میسوزاند، و انقلاب را به تاراج میداد، و مذهب را در پروتستانیزم امریکایی خود شرحه شرحه میکرد. دورانی که اصلاحطلبی برانداز، ایران و ایرانی را به قربانگاه میبرد تا شاید برنامه برونمرزی را، اجرایی درخور ستایش داشته باشد. هنرنماییهای مذهبستیز محمد خاتمی با انجام عمل حرام در سال گذشته، و تقدیس امریکا، و مشروعیتبخشی به اسرائیل و نمادهای بسیار دیگر که برخی از آنها در گوشه و کنار برخی روزنامهها جزو اعمال درخشان حجتالاسلام و المسلمین خاتمی!!! ثبت میشود، فجایعی است که سبب میگردد نسلهای آینده، ما را به دلیل تحمل آن نفرین کند! از آن دوران سیاه که با سکوت مرگبار چهرههای برجسته نظام به ظاهر مخالف اصلاحطلبی همراه بود، مصباح دین تنها طلایهدار پاسداری حریم اسلام و تشیع بود و تنها سر به دار دلیر در این مسیر علوی علیهالسلام. او چنان ره پیمود که هتاکان و قلم به مزدان اجیر، با اشاره پستترین عناصر سردمدار معرکه اصلاحطلبی، حریم و حرمتش دریدند و رذیلانهترین راهکارهایی که حتی در دوران محمدرضای خائن کمسابقه بود، پیرامون این چهره درخشان اسلام و تشیع به اجرا گذاردند. اما انتخابات ریاست جمهوری نهم که شکست کامل کمر مافیای فسادانگیز در کشور امام زمان بود، این جمله الهی حضرت خمینی به دستگاه ننگین پهلوی و ساواک جنایتکار را در تاریخ مکرر کرد که: «دیدید چه غلطی کردید. بر دیوار نوشتید خمینی ...» آنگاه که در سه سال پیش خیزش ملی ایران اسلامی، خیانت و جنایت تروریسم ایمانی اصلاحطلبان و مافیای حامی آن را از صحنه خارج ساخت و ... چنین بود که آن خبیثهای تشنه قدرت و زخمخورده از ملت، بیش از همه از حضرت آیت الله مصباح، کینه در دل گرفتند که چرا با همت والای خویش، حسینی در صحنه ماندند، و مانع بزرگ بقای فساد فکری، سیاسی و اقتصادی اصلاحطلبانه و توسعهمدارانه گردید. تهاجم بیشرمانه روزنامه ضد "اعتماد ملی" به چهره تابناک آیت الله مصباح ماموریتی بیگانهپرستانه است، و البته در راستای اهداف قدرتطلبان شکستخورده از ملت! این عمل شرمآور که یادآور مقاله ننگین «رشیدی مطلق» میباشد و آبرو و حیثیت دارندگان لباس روحانی در این حزب و روزنامه را بر باد میدهد، بروز خشم و بغض همه شکستخوردگان از ملت است. از کارگزاران قیصر گرفته، تا مشارکت امریکایی، و مهاجمان علیه اعتماد ملی و ... آنان که از اعجاز الهی در سوم تیر 84 تا کنون در انتخابات پی در پی با شکست ذلتبار از سوی ملت مسلمان ایران روبارو میشوند! روسیاهی این قوم مافیایی که یکی از مدیران خوشنام آنها به جرم کوچک اقدام علیه امنیت ملی محکوم شده به حدی است که ملیت و ایرانیت را شرمنده میکند، چه رسد به مسلمانی و شیعیگری! به همین جهت زهر کین و حقد علیه گفتمان پیروز مهدوی عجل الله تعالی فرجه الشریف متوجه درخشانترین چهره روحانی،حضرت آیت الله مصباح میگردد که در وارستگی اقتصادی، پرچمدار روحانیت حوزههای علمیه است، و در پاسداری از فرهنگ اسلام ناب، طلایهدار افتخارآفرین و در پشت کردن به قدرت و ریاستطلبی یگانهای است که کمتر نمونهای در واویلای سیاستکاری این دوران دارد. به راستی هتاکی ساواکیگونه قلم به مزد این روزنامه، چه مطلبی را دنبال میکند؟ و چرا حوزههای علمیه در این باره سکوت پیشه کردهاند؟ آیا خدای ناکرده سیاست مصلحتگرایانه را در برابر روزنامهای اتخاذ کردهاند که خروارها مساله ضدملی و ضددینی و ضدانقلابی در کارنامه آن وجود دارد. تنها درج آگهی "زنی بدنام از وابستگان دربار پهلوی" در صفحه نخست این روزنامه کافی است که مشی انقلابی آن مشخص شود. زنی که به عنوان دستپرورده اشرف پهلوی در خاطرات فردوست مفصل لجنزار زندگیاش تشریح گردیده است. جرم آیت الله مصباح که این ننگیننامه آن را نقطه تاریک زندگی ایشان ذکر کرده، چیست؟ تکرار دروغ و اتهام انقلابی! در این قلم به مزدی، یک کینهورزی مکرر است که: حضرت آیت الله مصباح در تاریخی که امام توصیه به عدم برپایی باشکوه جشن نیمهشعبان کردهاند، ایشان این جشن را برپا نمودهاند. چه میتوان گفت با مشتی مزدور و جیرهخوار که تنها راه زندگی مرگبارشان دروغپردازی، اتهامزنی، شایعهسازی و در یک کلمه تخریب روحانیت وارسته و تاثیرگذار است تا دزدان و غارتگران و وابستگان به بیگانه و سیاسیکارانی که برای رسیدن به قدرت، حتی ارتباط با سفارتخانهها و دولتهای ملحد را یک افتخار میدانند، بتوانند آسودهخاطر به حیات تاریک خود ادامه دهند. با این وجود برای ارادتمندان به وجود تابناک حضرت آیت الله مصباح از نسل سوم، ذکر دو نکته خالی از لطف نمیباشد. گرچه این خیل بیدار هرگز ننگیننامهها را پشیزی ارزش قایل نیست. اولا در چند سال پیش که ویرانگری تبهکاران اصلاحطلب، به ترور شخصیت آیت الله مصباح اقدام نمود، و این دروغ را که باطن منجیستیزانه دشمنان آیت الله مصباح را آشکار میکند، مطرح کرد، اطلاعیهای از سوی دستاندرکاران مؤسسه در تاریخ مورد بحث صادر شد، که در آن به نداشتن ریاست حضرت آیت الله مصباح در مؤسسه مذکور در آن تاریخ تاکید شده بود. علاوه بر این که به طور کلی تعمیر آن بنا در موعد مورد نظر، موجبی برای نبود امکان بر پایی جشن اظهار گردیده بود. بنابراین لجنپراکنهای دینستیز و مذهبسوز با رسوایی تمام، بار دیگر طبل امریکایی روحانیتستیزی را به صدا درآوردهاند، تا رسوایی شکست بزرگ در انتخابات را پردهپوشی کنند. ثانیا به نسل سوم که از رویدادهای پیش از انقلاب آگاهی ندارند، تاکید میشود با تفحص در آن دوران دریابند آیا پس از فقط سه سال زندانی بودن، درخواست عفو ملوکانه کردن، و در ردیف همکاریکنندگان با ساواک از گروه گلسرخی نشستن، و آزادی از زندان را به این "بهای عفن خریدن" بالاتر از نقطه تاریک، یک خط تاریک و یک زندگی تاریک نیست؟ آیا این امر، انقلابیبودن و نستیجر بالله خط امامی بودن است؟ اما به فرض جشن باشکوه گرفتن برای امام عصر عجلالله تعالی فرجه الشریف، یک نقطه تاریک و جرم غیرقابل بخشش میباشد؟ زهی بیشرمی که "سفیانیان" چنین عمل میکنند و معارضه با مهدویت را در دروغپردازی وقیحانه دنبال مینماید. نکته دیگر در این سیاهنامه "دروغی بزرگ" است که متولیان نشر آثار امام به دلیل همخطی و همهدفی با مطرحکنندگان آن، چشمپوشی مینمایند. آیا تخریب آیت الله مصباح از قول حضرت امام سلامالله علیه در نوار سخنرانی ایشان موجود است؟ یا دستخط مبارک آن حضرت؟ آیا این تخریبگری به نام امام، در زمره خاطرهگوییهای هاشمی رفسنجانی است که متولیان مؤسسه فوقالذکر آن را مورد عطوفت قرار میدهند؟ آیا این آقایان و مدعیان دروغین امام، فقط خود را در مسالهای چون "نوشته در ارتباط با آقای سیدحسن خمینی" مسؤول میدانند؟ و این مسؤولیت را تا مرز دوختن دهان و بریدن زبان و قطعکردن دست نویسنده یا مسؤول یک سایت دنبال میکنند تا هم آزاداندیشی و آزادی بیان را در یک شخصپرستی تمامعیار به تاریخ و نسلها اعلان نمایند. از افرادی چون هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی که برای انتقاد نسبت به سیدحسن خمینی، هر چند با ادبیات تند، غوغاسالاری نمودند، انتظار نیست که در این عرصه وارد عمل شوند، و چه بهتر که وارد نگردند، زیرا این عرصه، میدان آزمایش روحانیت اصیل و وارسته و پاسداران حقیقی شریعت محمدی صلیالله علیه و آله و سلم است. اما قشرهای آگاه و آزاده که با آرای خود، صدای خرد شدن کمر مافیای قدرت و ثروت را حتی در کوتاهمدت به گوش مافیاگران رسانیدند، و رهایی نظام اسلامی از چنگال سرسپردگان به اندیشه دینسوز رنسانسی را در پرتو اندیشههای تابناک حضرت مصباح به سرانجام رساندند، موظفند که این یورش مغولانه را پاسخ گویند. بدیهی است این تلاشهای ضدانسانی بر آن است تا فرهنگسوزان وابسته به امریکا را در اصلاحطلبی برانداز بار دیگر به حاکمیت بازگرداند. البته شکست مفتضحانه این قوم مهاجم در انتخابات مجلس هشتم، مارهای زخمی را زخمیتر کرده و لجامگسیختهتر به لجنپراکنی واداشته است. اما ملت نخواهد گذاشت که این اندیشهسوزان ضد ملی با ترور شخصیت وارسته کمنظیری چون حضرت آیت الله مصباح، بستر بیگانهپرستی و حاکمیت وابستگان را بار دیگر فراهم کنند، و مصالح و منافع اسلام و مسلمین و ملت ایران را در دسترس تجاوز دشمنان اسلام و قرآن قرار دهند. فاطمه رجبی |