نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار . . . . چکنم حرف دگر یاد نداد استادم
سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی:
هنر آن است که بمیری پیش از آنکه بمیرانندت و مبداء و منشاء حیات آنانند که اینگونه مرده اند... خون حسین (ع) و اصحابش کهکشانی است که بر آسمان دنیا راه قبله را می نمایاند... پندار ما این است که ما مانده ایم و شهداء رفته اند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده و شهداء مانده اند... زندگی زیباست اما شهادت از آن زیباتر است... حب حسین (ع) سرالاسرار شهداست... از عاشورای سال 61 هجری دیگر زمان از عاشورا نگذشته است و همه روزها عاشوراست... کربلا حرم حق است و هیچکس را جز یاران امام حسین (ع) راهی بسوی حقیقت نیست... حقیقت هنر نوعی معرفت است که در عین حضور و شهود برای هنرمند مکشوف می گردد... هنر شیدایی حقیقت و تجلی شیدایی است
دولتها دست بخش خصوصی را در جریانات اقتصادی باز میگذارند تا سرمایه های بخش خصوصی را برای توسعه اقتصادی و آبادانی کشورها بکار گیرند که مقوله جالبی است و سرمایه گذاران خصوصی برای کسب منافع مادی نسبت به این حرکت دولتها استقبال کرده اند. چون هم برای کشور مفید واقع میشوند و هم منافع آن عایدشان میگردد.

اما بخشی که تا کنون دولت بدان توجه نکرده یا کم توجهی نموده است بخش خصوصی سازی فرهنگی کشور است در بخش فرهنگ کی باید جریان خصوصی سازی فعال شود ؟ سوالی که پیش روی است اقتصادی نبودن این سرمایه گذاری برای سرمایه گذران است !؟ که سوال جالبی است !

سرمایه گذران بخش فرهنگی چه عوایدی از این کار نصیب شان خواهد شد ؟!(1) با یک محاسبه مختصر، سرمایه گذار دیگر فکری برای سرمایه گذاری در این بخش نمی کند و حق هم با اوست البته از دیدگاه مادی!! پس چه کسی باید در بخش فرهنگی سرمایه گذاری کند؟ دولتها؟ دولتها نیز با سیستمهای حکومتی نسبت به تقسیم بودجه های فرهنگی عمل میکنند و این سرمایه ها در بخشهای مختلف دولتی تقسیم میگردد.

پس این میان تکلیف بخش بی درآمد خصوصی در کارهای فرهنگی چه میشود ؟ در دهه اخیر شاهد فعالیتهای زیادی در بخش فرهنگی توسط گروههای و افراد مذهبی و فرهنگی بوده ایم که به دلیل کم توجهی و جناحی نگری دولت به این بخش این فعالیتهای خوب یا متوسط فرهنگی پس از مدت کوتاهی متوقف میگردد.

نماد این نوع رکود را در سایتهای اینترنتی و موسسات فرهنگی خصوصی به وضوح شاهد هستیم. آیا وقت آن نرسیده دولت به بخش فرهنگ با نگاهی فرا دولتی! و فرا جناحی بنگرد؟ و قسمتی از بودجه فرهنگی را به صورت عادلانه به بخشهای خصوصی اختصاص دهد؟ آیا رواست برخی از موسسات و سایتهای اینترنتی با هزینه های نا معقول و حساب نشده به فعالیت ادامه دهند که گاها شاهد عدم موفقیت و جلب نظر مخاطبین هستند و در مقابل بسیاری از سایتهای اینترتی و موسسات فرهنگی که احیانا با موفقیت کاری مواجه هستند به دلیل تأمین نبودن مالی به تعطیلی کشیده شوند؟ آیا تصور میکنیم در این بخش ضروری ما رعایت عدالت را کرده ایم؟

و آیا ما با این روش کنونی در مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن موفق بوده ایم؟ آیا وقت آن نرسیده است که راهکارهای قانونی را برای تسهیل ساختار موسسات فرهنگی هموار تر نماییم؟


(1) دولتها میتوانند برای جلب سرمایه گذاران در بخش فرهنگی سوبسیدهایی را برای سرمایه گذاران که در این بخش سرمایه گذاری میکنند قایل شود بعنوان مثال تخفیفات مالیاتی امتیازات بیشتر اقتصادی و ...


پنهان کننده دانش، به درستیِ دانشش بی اعتماد است . [امام علی علیه السلام]