نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار . . . . چکنم حرف دگر یاد نداد استادم
سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی:
هنر آن است که بمیری پیش از آنکه بمیرانندت و مبداء و منشاء حیات آنانند که اینگونه مرده اند... خون حسین (ع) و اصحابش کهکشانی است که بر آسمان دنیا راه قبله را می نمایاند... پندار ما این است که ما مانده ایم و شهداء رفته اند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده و شهداء مانده اند... زندگی زیباست اما شهادت از آن زیباتر است... حب حسین (ع) سرالاسرار شهداست... از عاشورای سال 61 هجری دیگر زمان از عاشورا نگذشته است و همه روزها عاشوراست... کربلا حرم حق است و هیچکس را جز یاران امام حسین (ع) راهی بسوی حقیقت نیست... حقیقت هنر نوعی معرفت است که در عین حضور و شهود برای هنرمند مکشوف می گردد... هنر شیدایی حقیقت و تجلی شیدایی است
میدان خراسان و حوالی خیابان خاوران، مثل بسیاری دیگر از مناطق شهر وکشورمان، بافتی قدیمی، سنتی و صمیمی دارد. حال، پس از گذشت سالهای متمادی از تجاوز عراق به خاک کشورمان و دفاع هشت ساله ایران، از کوچه پس کوچه‌های این مناطق که می‌گذری، تک تک خیابان‌ها، کوچه‌ها و حتی بن بست های دومتری و تنگ و کوچک، بنام شهیدی آذین شده‌اند. برخی از این کوچه‌ها نه یک شهید بلکه چند شهید در خود دیده اند و مثلا نام اولین، مظلومترین یاکوچکترین آنها بر دیوارة کوچه نقش بسته است. برخی دیگر در بردارندة نام برادرانی شهید هستند:
کوچة برادران شهید امیر و مجید خدمت!
 
 Image
 
مسعود ده نمکی، از قضا فرمانده دسته‌ای بود که مجید خدمت مدتی در آن جنگید؛ از قضا در همان مقطعی که  «خدمت» بعنوان نیروی ده‌نمکی در جبهه می‌جنگید، شهید شد؛ و از قضا، سالیانی پس از اتمام جنگ، مسعود ده‌نمکی، بعد از سیر و تحولی بلندمدت در شخصیت ، تفکر و روش‌اش ، تصمیم گرفت بالاخره خاطره‌ای که گویا سالها بصورت تراژیک در ذهن و دلش مانده بود را - با همتی بلند – بر روی پردة سینما باز آفریند.

حالا دیگر اکثر مردم ایران، شهید مجید خدمت (مجید سوزوکی در فیلم اخراجی‌ها) را می‌شناسند و با او نوعی ارتباط قلبی ایجاد کرده‌اند. آنها طی یک فیلم صد و هشت دقیقه‌ای ، لحظاتی آمیخته با خنده و اشک را با مجید سوزوکی – خدمت – زیستند و حال بعضا سمپات اویند. بسیاری دیگر انگار یادشان آمد که ما شهید داده‌ایم! شاید پس از مدتها با اکران «اخراجی‌ها»، واژة «شهید» از پوشش شعاری و تکراری خود رها شد و ایرانی‌ها – خصوصا نسل جوان- با نظری دیگر به آن نگریستند.

بعداز ظهر پنج‌شنبه مسعود ده‌نمکی به همراه گروه هنرمندان «اخراجی‌ها» و عده‌ای عکاس و خبرنگار، برای عرض ارادت و احترام به خیابان خاوران رفتند و در منزل پدر بزرگوار دو برادر شهید ، امیر و مجید خدمت، مهمان شدند. ضیافتی که انگار از سالها پیش باید باب می‌شد و گویا در طی سالهای پس از جنگ و بخصوص این اواخر، قشر هنرمند و روشنفکر جامعه، کمتر چنین توفیقاتی یافته‌اند!
 
 
 
 


طمعکار در بند خوارى گرفتار است . [نهج البلاغه]