نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار . . . . چکنم حرف دگر یاد نداد استادم
سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی:
هنر آن است که بمیری پیش از آنکه بمیرانندت و مبداء و منشاء حیات آنانند که اینگونه مرده اند... خون حسین (ع) و اصحابش کهکشانی است که بر آسمان دنیا راه قبله را می نمایاند... پندار ما این است که ما مانده ایم و شهداء رفته اند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده و شهداء مانده اند... زندگی زیباست اما شهادت از آن زیباتر است... حب حسین (ع) سرالاسرار شهداست... از عاشورای سال 61 هجری دیگر زمان از عاشورا نگذشته است و همه روزها عاشوراست... کربلا حرم حق است و هیچکس را جز یاران امام حسین (ع) راهی بسوی حقیقت نیست... حقیقت هنر نوعی معرفت است که در عین حضور و شهود برای هنرمند مکشوف می گردد... هنر شیدایی حقیقت و تجلی شیدایی است
رضا داوری، استاد فلسفه که صبح امروز در دهمین همایش بزرگداشت ملاصدرا که با عنوان «حکمت متعالیه و انسان» در سالن تلاش برگزار شد، افزود: فلسفه در نظر ملاصدرا صرفا علم نیست. البته فلسفه علم است و چگونه می‌تواند علم نباشد؟ اما از قدیم این نکته هم وجود داشته است که فلسفه کمال انسان است.
وی که درباره «انسان و فلسفه» سخن می‌گفت، ادامه داد: وقتی فلسفه وارد اسلام شد، این مسئله هم در فلسفه اسلامی مطرح شد. چنانکه می‌دانید فارابی گفته است که فلسفه تشبه به الله است. اما خود مرحوم ملاصدرا در جلد دوم اسفار به این موضوع اشاره می‌کند. ملاصدرا می‌گوید متقدمان قائل به این قول بودند که حکمت، احاطه به اعیان و کیفیت وجود اشیا است و فیلسوف، انسانی است که این احاطه را دارد.
داوری گفت: ملاصدرا در توضیح عقل عملی و نظری، تقدم را به عقل عملی می‌دهد، در صورتی که در ذهن بیشتر ما عقل نظری، مقدم بر عقل عملی است.
وی افزود: این مسئله همیشه وجود دارد که آیا صرف دانستن ما را به کمال می‌رساند؟ در فلسفه اروپایی امروز - به عنوان مثال فلسفه گادامر- مسئله روش و حقیقت یک مسئله مهم است. کسانی هستند که راه‌ها و روش‌ها را می‌دانند، اما آیا صرف دانستن این راه‌ها،باعث می‌شود آن‌ها حقیقت را پیدا کنند؟ سخن مهم ملاصدرا، حکمت سیروت انسان است.
وی اظهار داشت: ملاصدرا به تبع عرفا، به دو قوس نزول و صعود قائل است. ملاصدرا حرف عرفا را عینا تکرار نمی‌کند، اما به آن حرف‌ها نظر دارد. در قوس نزول، انسان پیدا نیست و فلسفه هم پیدا نیست. توجه داشته باشید نگفتم وجود ندارد، بلکه گفتم پیدا نیست. اما در قوس صعود، انسان پیدا می‌شود و فلسفه هم پیدا می‌شود. در واقع انسان در آغاز سیر صعودی پیدا می‌شود که همان طبیعت است.
داوری گفت: اما این انسان طبیعی چیزی از خیال و عقل به همراه دارد و سیر این انسان به سمت عالم خیال است که می‌تواند از آن هم بگذارد و به عالم عقل برسد. همه انسان‌ها این مسیر را طی می‌کنند، اما این طور نیست که همه آدمیان به مقصد برسند و راه های گذشته را فراموش نکنند.
وی یادآور شد: ملاصدرا در مقدمه کتاب ارجمند شرح اصول کافی چند حدیث قدسی نقل می‌کند: «من نافرمانی آدم را سبب آبادانی عالم گردانیم» و «اگر شما گناه نمی‌کردید خداوند شما را می‌برد تا گروه دیگری را بیاورد» و «ناله گناهکاران را از تسبیح ستایندگان بیشتر دوست دارم». در نظر ملاصدرا کسی که ناله می‌کند، قرب پیدا می‌کند و رها شده است و مهم آزادی است و اینکه آدمی آزاد شود و راه را طی‌ کند.
این استاد فلسفه ادامه داد: ملاصدرا در بحث سیر صعودی، به انبیا توجه می‌کند و می‌گوید انسان اگر دستگیری پیدا کند می‌تواند به نتیجه برسد.
وی در پایان گفت: ملاصدرا می‌گوید عالم اگر علم دارد، خشیت دارد و اگر خشیت دارد علم دارد. علم بدون خشیت علم نیست و علم حقیقی علم با خشیت است.

بدترین مردم کسانی اند که از بدترین مسأله ها، می پرسند، تا دانشمندان را به اشتباه اندازند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]