نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار . . . . چکنم حرف دگر یاد نداد استادم
سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی:
هنر آن است که بمیری پیش از آنکه بمیرانندت و مبداء و منشاء حیات آنانند که اینگونه مرده اند... خون حسین (ع) و اصحابش کهکشانی است که بر آسمان دنیا راه قبله را می نمایاند... پندار ما این است که ما مانده ایم و شهداء رفته اند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده و شهداء مانده اند... زندگی زیباست اما شهادت از آن زیباتر است... حب حسین (ع) سرالاسرار شهداست... از عاشورای سال 61 هجری دیگر زمان از عاشورا نگذشته است و همه روزها عاشوراست... کربلا حرم حق است و هیچکس را جز یاران امام حسین (ع) راهی بسوی حقیقت نیست... حقیقت هنر نوعی معرفت است که در عین حضور و شهود برای هنرمند مکشوف می گردد... هنر شیدایی حقیقت و تجلی شیدایی است

سردار حاج سعید قاسمی

رحمت خدا بر سید مرتضی آوینی.امسال بعد از گذشت چهارده سال از شهادت آقا سید امسال برای من بسیار ملموس تر بعد از این که یک عاشورای فکه را با بچه های دانشجو درک کردیم و یک سفر راهیان نور ایام عید.
آن جا تازه پی بردم که چرا سید مرتضی آوینی که هم یک نقشه کش خوب بود، هم یک متن نویس خوب بود، یک فیلم بردار خوب بود،هم کارگردان خوب بود.هم یک نقاش خوب، هم مترجم بود، هم به زبا عربی و هم انگلیسی.اما این آدم چرا دست به دوربین شد؟می توانست یک آرپیچی زن خوب شود.می توانست یک تک تیرانداز خوب باشد.یک تخریب چی خوب.امسال فهمیدم  که چرا این کار را انتخاب کرد.که در شرایطی به سر می بریم که عمدا هم تاریخ جنگ و هم جغرافیای جنگ به لجن کشیده شده است.
یعنی او دقیقا می دانست که آثار دفاع مقدس را شخم می زنند.حضرت روح الله در پیامی تاکید موکد داشتند که مناطقی را نگه دارید.اما ما چه کردیم و چه بهتر که بگوییم چه کارهایی که نکردیم. می دانست که این اتفاق می افتاد.

دژ در خرمشهر بر اثر عملیات بازسازی شخم زده شد و تمامی تانک های آن در کارخانه  نبرد اهواز ذوب شد.

در سنندج باشگاه افسران، باشگاهی که در آنجا پانزده روز در محاصره بودیم و جنگیدیم، در و دیوار آن را که هنوز آثار جنگ و مرمی ها در آن بود با بلدوزر تخریب کردند و روی آن ساختمانی بنا کرده اند به نام مرکز حفظ ارزش های دفاع مقدس(!)

آوینی می دانست که به جای این که با آرپیجی تانک بزند که امروز هیچ آثاری از آن ها باقی نماند کاری کرد که امروزه کاروان های راهیان نور به مناطق جنگی راهی شوند.

شهید آوینی پیشنهاد داده بود که از خانواده های شهدای قتلگاه فکه که استخوان ها آن جا باقی بمانند تا هر ساله آن جا عاشورایی به پا شود.

سید مرتضی می توانست در شهرک سینمایی برود و به ساخت فیلم مشغول شود.اما می دانست که امروز از 1300 صفحه در کتاب های درسی متوسط از دو تا چهار برگ در باره دفاع مقدس است.وقتی بهترین ساعت ها را برای ترش و شیرین،چیپس و خیار شور می گذارید،در شرایطی که هنوز بچه های جنگ هستند و کار می کنند بهترین تصاویر را از لبنان می گیرند در بد ترین ساعات پخش می کنند.ما هنوز دچار آن بحران در قصه خنجرو شقایق هستیم علی رغم تمام مشکلات و معظلات.

من نمی دانم چه کسی می خواهد جلوی تخریب تاریج و جغرافیای دفاع مقدس را بگیرد؛ علی رغم آن که همه آن ها نیز عزیزان و رفقای ما هستند.

پیتزا فروشی در شلمچه درست کرده اید. سیستم دالبی که گذاشته اید با هزینه های فراوان تا ایجاد صدای واقعی شود تا خواهران دلشان بلرزد(!) با این مسائل این قدر عوامانه برخورد نکنید.

ادامه



آنکه گرفتاری اش را به نامهربان شکوه کند، حکیم نیست . [امام علی علیه السلام]