اتل متل یه باغچه
یه باغچة پر از گل
پر از صدای گنجشک
پر از صدای بلبل
اتل متل یه بابا
یه بابای مهربون
براسعیده بابا
برا گلها باغبون
پیش گلها نشسته
کنارش هم سعیده
بابا داره به دختر
باغبونی یادمیده
«به اون میگن نسترن
این نهال اناره
خیلی مواظبش باش
تا که ثمر بیاره
اینکه بیخ دیواره
اسمش درخت تاکه
اینم کود گیاهی
براقوّت خاکه
. . . ادامه