باید از خودمان مقداری توهم زدایی کنیم. مهندسی فرهنگ کشور یک چیزی مثل تعمیر کشتی روی آب است که ما نمیتوانیم همه چیز آن را تغییر بدهیم. البته باید عزم محکم و نقشه روشن داشته باشیم. اما کار باید به صورت تدریجی، نسبی و منطقی صورت بگیرد. مهندسی فرهنگ، کارهایی است که همه ما انجام می دهیم. اینطور نیست که فرهنگ جامعه مهندسی نمیشود و برخی منتظر هستند در یک جایی و یک گروهی آن را مهندسی کنند. هر کس که روی افکار عمومی و اخلاق عمومی و رفتارهای عمومی تاثیری میگذارد؛ مشغول مهندسی فرهنگ این جامعه است. چه از داخل و چه از خارج، رسانهها، نهادهای آموزشی، خانواده، طرز مدیریتها، حتی موقعیت اقتصادی و سیاسی کشور، واردات، صادرات تجاری، همهی اینها مشغول مهندسی فرهنگ کشور هستند.
موضوع مهندسی از فرهنگ عمومی تا خرده فرهنگها، تمام اینها را در بر میگیرد. از فرهنگ پوشش، ازدواج و طلاق، رانندگی، فرهنگ همسایگی و رژیم غذایی، تا رژیم اخلاقی مردم در حریم خصوصی تا فرهنگ رفتار سیاسی در جامعه.
مسئلهای که ما باید به آن جواب دهیم این است که حکومت اعم از شورای عالی انقلاب فرهنگی تا سایر نهادهای نظام و دولت چه قدر میتوانند و چقدر باید در تغییر شکلهای زندگی این جامعه اعمال مدیریت و دخالت کنند و چقدر اساسا امکان این دخالت و تاثیرگذاری وجود دارد؟ چه چیزهایی را میتوان و چه چیزهایی را نمیشود مهندسی کرد؟