نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار . . . . چکنم حرف دگر یاد نداد استادم
سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی:
هنر آن است که بمیری پیش از آنکه بمیرانندت و مبداء و منشاء حیات آنانند که اینگونه مرده اند... خون حسین (ع) و اصحابش کهکشانی است که بر آسمان دنیا راه قبله را می نمایاند... پندار ما این است که ما مانده ایم و شهداء رفته اند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده و شهداء مانده اند... زندگی زیباست اما شهادت از آن زیباتر است... حب حسین (ع) سرالاسرار شهداست... از عاشورای سال 61 هجری دیگر زمان از عاشورا نگذشته است و همه روزها عاشوراست... کربلا حرم حق است و هیچکس را جز یاران امام حسین (ع) راهی بسوی حقیقت نیست... حقیقت هنر نوعی معرفت است که در عین حضور و شهود برای هنرمند مکشوف می گردد... هنر شیدایی حقیقت و تجلی شیدایی است
تولید و پخش مجموعه های داستانی مناسبتی در ایام نوروز، ماه رمضان و ... به تدریج به عادت شبکه های مختلف سیما تبدیل شده است.

قضاوت درباره دستپخت نوروزی سیما را به افکار عمومی و متخصصان واگذار می کنیم. در این مجال، به بهانه سریال های ایرانی نوروز 86، چند نکته را برای مدیران ارشد رسانه ملی یادآوری می کنیم:
1- نگاهی به فرم و محتوای نخ نما و تکراری سریال های نوروزی امسال، این سوال را در ذهن ایجاد می کند که آیا توان هنری- ذوقی فرزندان فردوسی و حافظ وعبید و مولوی در همین حد است؟!

از آن خلاقیت حافظ، ذوق عبید زاکانی، نبوغ سعدی، قدرت ذهنی فردوسی، حکمت مولانا، قریحه شهریار و ... چرا هیچ نشانی در آثار نسل امروز هنرمندان رسانه ملی ایران وجود ندارد؟

به راستی آیا ذوق هنری ایرانیان خشکیده، یا بستر هنرنمایی در رسانه ملی ایران مهیا نیست؟

2- پس از جذب بی حساب و کتاب و انفجار نیروی انسانی در سال های 75تا 82 در سازمان صدا و سیما، از اواسط دهه 80، ریاست رسانه ملی ، جذب هرگونه نیروی جدید را - بجز از طریق دانشکده سازمان - ممنوع کرده است. این تصمیم شاید از بحرانی تر شدن تورم منابع انسانی در سازمان جلوگیری کند، اما رسانه ملی را از استعدادهای ناب متولد دهه 1360 محروم کرده است.

انبوهی از استعدادهای جوان هنری و نویسندگی در این سال ها به سن ورود به بازار کار می رسند، اما به دلیل مسدود بودن راه های ورود به سازمان صدا و سیما، سرگشته و حیران یا راهی بازار آشفته تولید آثار هنری زیرزمینی می شوند و یا از شبکه های تلویزیونی خارج از کشور سر در می آورند.

مدیران ارشد رسانه ملی متاسفانه با کم توجهی به این جنبه تامین نیروی انسانی، همت اصلی خود را معطوف سرویس دهی رفاهی به "منابع انسانی موجود" کرده اند ... .

آیا مستخدمین فعلی صدا و سیما، بهترین استعدادهای هنری، قلمی، فکری ایران اند؟ اگر نه، پس چرا استعداد های جوان راه مشخصی برای ورود به سازمان و رقابت با نیروهای موجود را ندارند؟ چرا هر روز باید شاهد باشیم استعدادهای ناب و ناشناخته هنری- قلمی این آب و خاک، به خاطر نداشتن "کارت یا مجوز ورود به سازمان"، از برخورد بد ماموران حراست ورودی صدا و سیما سرخورده، دلشکسته و عصبی شوند؟

آیا مدیران رسانه ملی فراموش کرده اند که صدا و سیما تولید برنامه های هنری- تلویزیونی را قانونا در انحصار خود دارد و هر کس در ایران بخواهد رسما کار تلویزیونی کند، الزما باید کارهایش را به صدا و سیما ارائه کند؟ اگر می دانند پس چرا درهای ورودی سازمان را به روی استعدادهای جدید بسته اند؟

3- سال هاست متخصصان دلسوز رسانه ملی هشدار می دهند که سازمان نباید تصدی های مربوط به تولید برنامه را بر عهده بگیرد و تنها تصدی تولید اخبار و پخش باید به عهده سازمان باشد.
همه مدیران سازمان ظاهرا این نظر را قبول دارند، اما تصدی های تولید برنامه سازمان سال به سال بیشتر می شود. در نتیجه مدیران سیما به جای این که به فکر کشف، جذب و بهره برداری از حافظ ها، عبید ها، مولوی ها و فردوسی های زمانه باشند، بخش مهمی از وقتشان صرف این می شود که تجهیزات فنی و نیروهای رسمی تولید سازمان کجا هستند و چه می کنند!

موخره

فاصله کیفیت هنری - بصری محصولات هالیوود، بی بی سی، دویچه وله، آرته و ... با محصولات "سیمای جمهوری اسلامی" سال به سال بیشتر می شود. آیا به راستی خداوند هوش، خلاقیت، ذوق و استعداد بیشتری به چشم آبی های غربی عطا کرده است؟

به متولدین دهه  60 و70 که هری پاتر و Shrek می بینند و ناخواسته آنها را با "روزگار خوش حبیب آقا" مقایسه می کنند، چطور بفهمانیم که استعداد و توانایی ایرانی از استعداد وتوانایی های آمریکایی و اروپایی ها کمتر نیست؟

شش سال پیش رهبر انقلاب در دیدار با مدیران رسانه ملی تاکید کردند درهای صدا و سیما را به روی استعدادهای تازه باز کنید.

آیا وقت آن نرسیده است که سازمان صدا و سیما، ضمن تجدید نظر در سیاست های خود، تلاش جدی خود در این زمینه را آغاز کند؟
 
آیا توان وخلاقیت و استعداد ایرانی در همین حد "ترش و شیرین" و "بایرام" و "روزگارخوش حبیب آقا" است؟!


 

کنیسه گروهی از یهودیان حاضر در کنفرانس ضدصهیونیستی هولوکاست در تهران و همچنین محل اقامت یکی از خاخام‌های ارشد این گروه در آتش سوخت... یکی از خاخام‌های عضو گروه نتوری کارتا با تایید خبر آتش سوزی اعلام کرد بخاطر تهدیداتی که در گذشته علیه این گروه وجود داشته مشکوک بودن این آتش‌سوزی مطرح است



خاخام های ضد صهیونیست درهمایش

  منابع پلیس منطقه و بازرسان سازمان آتش نشانی اعلام کرده‌اند آتش‌سوزی مذکور که شب‌گذشته در منطقه "راکلند" واقع در شمال "نیویورک سیتی" به وقوع پیوست مشکوک است.
یکی از رسانه‌های محلی نیز در پایگاه اینترنتی خود گزارش داد که گروه "نتوری کارتا" مدت‌ها هدف تهدیدات بوده است.
این در حالی است که پلیس محلی گزارش آسوشیتدپرس درباره مشکوک بودن این آتش‌سوزی را بطور رسمی تایید نکرده است. خاخام ارشدی که در این کنیسه اقامت داشت هنگام آتش‌سوزی در لندن به سر می‌برد.
"یسرول دووید" یکی از خاخام‌های عضو گروه نتوری کارتا با تایید خبر آتش سوزی اعلام کرد بخاطر تهدیداتی که در گذشته علیه این گروه وجود داشته مشکوک بودن این آتش‌سوزی مطرح است.
وی که در مصاحبه تلفنی با آسوشیتدپرس سخن می‌گفت، افزود: «تردیدی نیست که مسئله اصلی خفه کردن مخالفت‌ها با صهیونیسم است.»
دووید تصریح کرد خاخام "موشه بک" یکی از اعضای ارشد این گروه در طبقه فوقانی ساختمان زندگی می‌کند.



<   <<   186   187   188   189   190   >>   >
پیامبر صلی الله علیه و آله از مغلطه کاری منع فرمود . [معاویه]