سینما یا همان هنر هفتم، آخرین دستآورد بشر در عرصه هنر است. فعالیتی هنری که بر خلاف سایر رشته های هنری، ما در بوجود آوردن و بسط و توسعه دادنش، تقریبا هیچ دخالتی نداشته ایم.
هر کشوری که به سینما به عنوان وسیله ای برای نشان دادن افکار، فرهنگ و حتی سرگرمی مردمش نگاه می کند، سینمایی برای خود دارد که با سینمای سایر کشور ها از نظر دیدگاه، اهداف ، کارکرد و ...متفاوت است.
چند کشور دارای «سینمای ملی» هستند و سینمای ملی آنها یا با مخاطب وسیع توام است و یا با فرهنگ آنها هماهنگ است. از بین آنها می توان سینمای هند و سینمای آمریکا را نام برد.
سینمای هند سینمایی است که اگر چه یک جمعیت چند صد میلیونی مخاطب دارد، اما از سطح نازلی برخوردار است. با این وجود فاکتور جمعیت همه این بحث ها را تحت تاثیر قرار می دهد. هند، هم سینمای ملی روشنفکرانه دارد و هم سینمای ملی که شبیه فیلم فارسی های قدیم ایران است.اما در واقع تنها سینمایی که از اول پیدایش این صنعت، به طرز جدی نمایانگر ملت خویش است، سینمای آمریکا است. آمریکا سینمایی دارد که اگر آن را در اختیار نداشت، آمریکا، «آمریکا» نمی شد.
سینما برای آمریکا حتی از تسلیحات مهمتر است. با اینکه سینما و تصویر بعد از اسلحه دومین رتبه را در صادرات آمریکا دارا است، اما بدون تصویری که فرهنگ آمریکایی را فرموله می کند و به جهان صادر می کند، آمریکا نمی توانست اسلحه بفروشد و حتی ابرقدرت باشد. سینما در آمریکا چنان نقش ممتازی را بازی می کند که یک کشور را به ابر قدرت تبدیل می کند. آمریکا با سینما و رسانه های تصویری خود شکل گرفت و از بازیهای کامپیوتری و ماهواره ها توانسته چهره مغرور و قدرت جهان گشای خود را نشان دهد، تا جایی که امروز، اگر سینما از آمریکا گرفته شود، بخش مهمی از قدرت او کاسته می شود.
دیر زمانی نیست که به این نوع سینما، سینمای ملی می گویند و چند سالی بیشتر نیست که واژه "سینمای ملی" ورد زبان اهالی سینما در کشورمان شده است.
ادامه...