نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار . . . . چکنم حرف دگر یاد نداد استادم
سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی:
هنر آن است که بمیری پیش از آنکه بمیرانندت و مبداء و منشاء حیات آنانند که اینگونه مرده اند... خون حسین (ع) و اصحابش کهکشانی است که بر آسمان دنیا راه قبله را می نمایاند... پندار ما این است که ما مانده ایم و شهداء رفته اند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده و شهداء مانده اند... زندگی زیباست اما شهادت از آن زیباتر است... حب حسین (ع) سرالاسرار شهداست... از عاشورای سال 61 هجری دیگر زمان از عاشورا نگذشته است و همه روزها عاشوراست... کربلا حرم حق است و هیچکس را جز یاران امام حسین (ع) راهی بسوی حقیقت نیست... حقیقت هنر نوعی معرفت است که در عین حضور و شهود برای هنرمند مکشوف می گردد... هنر شیدایی حقیقت و تجلی شیدایی است
   سالهاست که در پس پرده دست کسانی را می بینم که یادشان رفته ما سرباز امام  و رهبری بودیم نه بله قربان گوی بادمجان دورقاب چینها.همانهاکه هر اندیشه نوعی را که در قالب طیف نیروهای انقلاب به افراط گری محکوم می کرد و با ده سال تاخیر همان شعارها و مطالبات را در دستور کار قرار می دهد ..

همانها که از نیروهای جوان انقلاب بله قربان گویی می طلبد نه پرسشگری..

همانها که کیسه بیت المال در ید انهاست  با گشاده دستی برای امور سطحی که برخی از انها در حد معقول لازم است نه اصل میلیاردی هزینه می کنند اما به حوزه اندیشه و جنگ فقر و غنا و پرسشگری  که می رسد دوست دارند خبردار بدهند و دوش فنگ بگویند..



ای منتهای آرزو ! آیا مرا به آتش می سوزانی ؟ پس امیدم چه می شود ؟ پس آن گاه دوستی ام چه می شود ؟ [امام سجّاد علیه السلام]